عکس پرتره صرفا در مورد یک شخص است. در تصویر پرتره، عکاسی از پیشانی تا زیر چانهی فرد یا همان ثبت یک هِد شات بسته (Tight Head Shot) و محیطِ ثبت یک پرتره اهمیتی ندارد. همهی این موارد مربوط به موضوع تصویر پرتره هستند. با در نظر گرفتن این موضوع میخواهیم عوامل بهتر شدن یک تصویر پرتره را بیان کنیم.
یک پرتره خوب، توجهات را به موضوع تصویر جلب میکند. این امر به طور معمول از طریق ترکیب کردن عمق میدان کم، ترکیب هنری، رنگ و میزان روشنایی به دست میآید. هنگامی که این عوامل با هم به خوبی ترکیب شوند، به محض مشاهدهی تصویر پرتره به وسیلهی یک بیننده، چشمان شخص بلافاصله موضوع را درک خواهد کرد. مورد بعدی اینکه یک عکس پرترهی حرفهای، مواردی را در مورد موضوع به بیننده منتقل میکند. این موضوع میتواند دربارهی شخصیت فرد موجود در تصویر یا زندگی آن باشد. تصویر پرترهای که بیننده را از چیزی آگاه میکند و مفهوم خاصی را به آن منتقل میکند، یک پرترهی حرفهای تلقی خواهد کرد. بهترین عکاسهای پرتره، قادر به ارائهی داستان در یک تصویر منفرد هستند. غیر از دو مورد اصلی یاد شده، عوامل کوچک دیگری هم برای بهتر شدن یک تصویر پرتره وجود دارد که برای دستیابی به آنها باید کمی خلاقیت به خرج داد.
برای ثبت عکس پرتره نیازی به لنز اختصاصی نیست. با این حال لنزهای پرترهی ویژهای وجود دارد که تصاویر خیره کنندهای از افراد ثبت میکند. این نوع از لنزها دارای دریچهی دیافراگم عریض با حداقل ضریب f/2.0 (بخوانید اِف ۲) هستند و محدودهی فاصلهی کانونی آنها معمولا بین ۵۰ تا ۱۰۰ میلیمتر قرار دارد. ضریب اِف به صورت ریاضی، نسبت فاصلهی کانونی به قطر دریچهی دیافراگم بوده که نشان دهندهی اندازهی بزرگی دریچه است. هرچه این ضریب بزرگتر باشد، اندازهی دریچهی دیافراگم کوچکتر خواهد بود. فاصله بین مرکز نوری لنز تا حسگر دوربین در حالتی که میزان فوکوس روی بینهایت تنظیم شده باشد، فاصلهی کانونی نام دارد.
کودکان معمولاً سوژههایی هستند که هر عکاسی به محض ملاقات در جلسه اول، عاشق آنها میشود. عکاسی از کودکان میتواند یک تجربه هیجانانگیز در دنیای واقعی باشد. بچهها عاشق شیطنت، بسیار سریع و گاهی بسیار جسور و شجاع هستند. اما همه این خصوصیات در کنار هم میتوانند تکههای یک کیک باشند و منجر به عکسهای ماندگاری شوند. اما چالش واقعی برای یک عکاس در برابر کودکان چیست؟
گفتن کلمه «سیب». برای توضیح بیشتر، بخشی از نظرات ناتالی نورتون، از عکاسان مطرح در زمینه عکاسی از کودکان را به میکنیم. او میگوید : "همیشه وقتی میخواهم از کودکان عکاسی کنم و دوربینم را برای اولین بار بیرون میآورم، آنها دقیقاً یکی از این دو کار را انجام میدهند: چهره همیشگی خود در برابر هر دوربینی را به خود میگیرند، یا بلافاصله از دوربین فرار میکنند. اگر حق انتخاب داشته باشم، هر بار مورد دوم را ترجیح میدهم. من یک قانون سفت و سخت و تغییرناپذیر به عنوان یک عکاس برای خود دارم و آن این است که هرگز از خندههای ساختگی عکس نگیرم. همیشه میخواهم چیزی را ثبت کنم که واقعی، معتبر و زنده است. نه تنها انجام این کار برایم به عنوان یک هنرمند و همچنین یک انسان، بسیار لذتبخشتر و راضی کنندهتر است، بلکه تجربه کودک از جلسه عکاسی مرا نیز کاملاً تغییر میدهد".
همچنین، تارا ویتنی، از دیگر عکاسان موفق در این زمینه میگوید: "فقط خودتان باشید. من به دنبال عکس گرفتن از ارتباطات واقعی هستم. من همیشه ترجیح میدهم از یک کودک در حال خوردن یک آبنبات چوبی و موهای بهم ریخته عکس بگیرم".
در ادامه، چند نکته برای کمک به گرفتن عکسهای واقعی و غیرساختگی از کودکان بیان میکنیم.
کودکان بلافاصله به کلمه سیب واکنش نشان میدهند و به محض شنیدن آن، ناخودآگاه چهره همیشگی و خشک خود در برابر هر دوربینی را به خود میگیرند. برای موفقیت در راه رسیدن به تصاویر واقعی و فارغ از زمان، باید از گفتن این کلمه پرهیز کرد.
بچهها به عادی بودن و سادگی، صادقانه واکنش نشان میدهند. فقط کافی است عکاس آرامش خود را حفظ کند و این آرامش را به کودک نیز منتقل کند. اگر عکاس ناامیدانه به دنبال کودک بیافتد و بخواهد به زور لبخند را بر لب او بنشاند، نتیجه تلاشش خندهای ساختگی، بالاجبار و غیرواقعی خواهد بود. ولی اگر عکاس صبور باشد و به آرامی ارتباط را پیش ببرد، سوژه کم کم گرم و صمیمی میشود و در نهایت به چیزی که میخواهد میرسد.
این مورد میتواند از همه موارد دیگر مهمتر باشد. عکاس باید حضور و رفتار پدر و مادر کودک را تحت کنترل داشته باشد. گاهی اوقات والدین تمایل دارند تا برای کمک به مشارکت بیشتر فرزندانشان تلاش کننداین مورد معمولاً زمانی که کودکان به نوعی قصد شیطنت دارند اتفاق میافتد. والدین میخواهند فرزندشان به حرف آنها گوش دهند و با احترام و مناسب با موقعیت رفتار کنند، به ویژه زمانی که در حال گرفتن عکس هستند. اما وقتی آنها با رفتاری نه چندان دوستانه وارد ماجرا میشوند، حالتی که پیش میآید یا گریه کودک است و یا حالتی است که کودکان به طور معمول در مقابل والدینشان به خود میگیرند. و مسلما این چیزی نیست که عکاس به دنبال آن باشد. در ابتدای جلسه عکاس میتواند به پدر و مادر کودک توضیح دهد که همه چیز را تحت کنترل دارد و آنها میتوانند با خیال راحت نشسته و استراحت کنند.
والدین نباید در ارتباط عکاس و کودک دخالت کنند، مگر این که خود عکاس مشخصاً از آنها بخواهد تا کمک کنند. این کار باعث میشود تا عکاس فرصت برقرار کردن ارتباط با کودک را به روشی امیدوارکننده و مناسب داشته باشد.
به جای اضافه کردن کودک به یک پس زمینه خاص، بهتر است که به آنها کمی آزادی عمل داده شود. در صورتی که عکاس بخواهد تا کودک کار خاصی را انجام دهد تا از او در آن حال عکس بگیرد، اگر تمام وقت جلسه را صرف گفتن جملاتی مانند «اینجا رو نگاه کن»، «وایستا»٬ «بشین»٬ «اونجا رو نگاه کن» و مانند اینها نکند، کودک چندین برابر مشارکت بیشتری خواهد داشت. توجه به این نکته مهم است که به منظور نمایش یک داستان واقعی و خاطرهانگیز در قالب عکس، سوژه عکاس مجبور نیست که مستقیماً به دوربین نگاه کند و یا حتی رو به دوربین بایستد.
برقراری یک ارتباط صحیح و موثر با کودکان برای هیچکس کار چندان راحتی نیست و اگر عکاس نتواند یک ارتباط صادقانه با کودک برقرار کند، نباید انتظار یک عکس بهیادماندنی را داشته باشد. بهترین کاری که یک عکاس میتواند انجام دهد تا به کمک کودک هنری زیبا را خلق کند، این است که آرام باشد و صاقانه و دوستانه رفتار کند. کودکان حساس و باهوش هستند و زمانی که مخاطب آنها در حال افراط و یا ظاهرسازی است، متوجه آن میشوند و در نوع خود واکنش نشان میدهند. همچنین باید توجه کرد که کودکان دوست دارند با آنها با احترام رفتار شود. اگر به آنها احترام گذاشته شود و در عین حال خوش بگذرانند، یک موفقیت بزرگ برای عکاس و یا هر فرد دیگری خواهد بود